loading...
پژوهشکده مرجع پژوهش دانش آموزان
آخرین ارسال های انجمن
باقی بازدید : 992 یکشنبه 26 مرداد 1393 نظرات (0)

کودک بدون مشکل وجود ندارد ولی مشکلات کودکان قابل درمان است. نکته مهم نحوه برقراری اصول تربیتی است. چنانچه اصول تربیت اشتباه باشد یا با خشونت و بی‌تفاوتی ارایه شود، کودک آن را نمی‌پذیرد. یک خانواده خوب باید بتواند تربیت و انضباط را به نحوه شایسته‌ای برقرار کند. در تربیت فرزندان مانند هر کار دیگر با مشکلاتی روبه‌رو خواهیم شد.

مقدمه:

همه ی ما می خواهیم فرزندانمان حرف شنو باشند . وقتی فریاد می زنیم که بایست ! نرو وسط خیابان ؛ توقع داریم کودکمان اطاعت کند . یا اگر به او می گوییم که برو مسواک بزن ، یا بخواب ، توقع داریم بدون هیچ حرفی این کار را انجام دهد .

کودک بدون مشکل وجود ندارد ولی مشکلات کودکان قابل درمان است. نکته مهم نحوه برقراری اصول تربیتی است. چنانچه اصول تربیت اشتباه باشد یا با خشونت و بی‌تفاوتی ارایه شود، کودک آن را نمی‌پذیرد. یک خانواده خوب باید بتواند تربیت و انضباط را به نحوه شایسته‌ای برقرار کند. در تربیت فرزندان مانند هر کار دیگر با مشکلاتی روبه‌رو خواهیم شد. اگر والدین از روش‌های صحیح تربیتی آگاه باشند، با تمرین و به مرور زمان تجربه و مهارت آنان افزایش خواهد یافت و در تربیت فرزندشان موفق‌تر خواهند بود.

قطعا موارد زیادی وجود دارد که دوست دارید به فرزندان خود بیاموزید ولی هیچ رفتاری با یک‌بار آموختن به دست نمی‌آید و آنان نیز همیشه برای فرا گرفتن آمادگی ندارند. آموزش نیاز به وقت، حوصله و موقعیت‌شناسی دارد. اگر والدین در این کار پشتکار نداشته باشند، خسته و بی‌حوصله شوند یا از کوره در روند، احترام خود را نزد فرزندان از دست خواهند داد. در این صورت فرزندان به خواسته‌های آنها بی‌توجه خواهند شد و خود را موظف به انجام آنها نخواهند دانست. تربیت مسوولیتی یک روزه نیست، آرامش، پایداری و مقاومت می‌خواهد و تا زمانی که یک اصل تربیتی حاصل شود، فرزند شما بارها اشتباه خواهد کرد. بنابراین در کوتاه‌مدت نمی‌توان انتظار پیشرفت زیادی داشت.

مشکلات کودکان معمولا یک‌شبه حل نمی‌شود و تغییرات در کودکان و بالغان تدریجی، آرام و مرحله به مرحله صورت می‌گیرد. برخی والدین وقتی در تغییر عادات و رفتارهای فرزندشان به مشکل برمی‌خورند، به سرعت آشفته و ناامید می‌شوند و اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهند. حال آنکه باید به پیشرفت‌های کوچک و تدریجی فرزندشان توجه کنند زیرا کلید پیشرفت‌های بزرگ، تشویق پیشرفت‌های کوچک است.

فرزند شما ممکن است مشکلات متعددی داشته باشد ولی اگر شما بخواهید همه موارد را باهم اصلاح کنید، هرگز موفق نخواهید شد. برای موفقیت باید تنها یک مشکل را در نظر بگیرید و پس از حل آن به نوبت به مشکل دیگری بپردازید. هدف‌تان را با کلمات ساده‌ای که برای کودک قابل فهم باشد برایش توضیح دهید و به او بگویید در این مورد خاص دقیقا چه انتظاری از او دارید، مثلا: می‌خواهم قبل از آمدن سر سفره دست‌هایت را صابون بزنی! سپس به پیشرفت‌های هرچند کوچک کودک در راه اصلاح رفتارش دقت کنید، مثلا: قبلا اصلا صابون نمی‌زده و حالا یک‌مرتبه صابون زده است، هرچند توقع ما چهار مرتبه صابون در روز باشد و با واکنش‌های مثبت و تحسین‌آمیز به او بفهمانید که رفتارش مناسب و مورد پسند است.

اهداف خود را متناسب با سن، شخصیت، توانایی، رشد عقلی و شرایط محیطی فرزندتان تعیین کنید. همه کودکان در یک سن خاص وارد مرحله مشابهی نمی‌شوند و میزان آموزش‌پذیری آنها نیز به یک میزان نیست. با توجه به اینکه همه افراد یک‌جور نیستند و موقعیت‌ها نیز متفاوت است یک راه‌حل قطعی و مستقل برای هر مشکلی وجود ندارند. راه‌حلی که امروز در مورد فرزندتان موثر است، ممکن است فردا تاثیرش را از دست بدهد یا روشی که برای یکی از کودکان‌تان جواب می‌دهد، شاید برای دیگری بی‌فایده باشد. اگر حوصله کنید، می‌توانید حتی روش‌های ابتکاری و موثرتری خلق کنید که بنا به شرایط خاص شما طراحی شده باشد.

و در نهایت آنکه موفقیت والدین در تغییر رفتارهای کودک نیازمند هماهنگی بین پدر و مادر است. پیش از هر اقدامی، رفتارهایی را که می‌خواهید اصلاح کنید، دقیقا مشخص کنید و برای رفع آن برنامه‌ای هماهنگ طراحی کنید. شما و همسرتان باید پیش از دست زدن به هر کاری در مورد کودک‌تان اتفاق‌نظر داشته باشید. وقتی تصمیم خود را گرفتید و روی برنامه اجرایی توافق کردید، هر دو هماهنگ و یکسان عمل کنید.

https://rozup.ir/up/mostafabaghi/Pictures/IMG11315683-300x180.jpg

کلید اصلی شیوه تربیتی مناسب درک شخصیت خلق و خوی کودک است تا در کنار آن بتوانید استعدادها و تمایلات او را بهتر شناسایی کنید.

همه والدین دوست دارند فرزندانشان خوشحال، خوش رفتار و قابل احترام از سوی دیگران باشند.
فرزندانی که بتوانند به راحتی با دیگران تعامل ایجاد کنند. هیچ کس دوست ندارد به داشتن فرزندی بی تربیت متهم شود. روش های موثر آموزش، مسائل تربیتی و کمک گرفتن از مشاور می تواند به بهترین وجه ممکن به والدین در این راستا کمک کند.

اگر بخواهیم تعریف واضحی از تربیت ارائه کنیم باید بگوییم که تربیت، آموزش رفتارهای خوب و نشان دادن رفتارهای بد برای جلوگیری از انجام آن به کودک است. به عبارت دیگر، « تربیت » به کودک پیروی از مجموعه قواعدی را می آموزد و شامل روش های تنبیهی و تشویقی است. اما همین چند جمله در عمل چنان بر والدین دشوار است که گاه فاصله آن ها تا تربیت صحیح فرسنگ ها دور است.

اولین مرحله این است که والدین باید ویژگی های کودک خود را شناسایی کنند. 

کارشناسان تربیت فرزند را به ٣ روش تقسیم می کنند:

الف) والدین مقتدر: آنان انتظارها و خواسته های روشنی از فرزند خود دارند و به او ابراز محبت می کنند. والدین مشکلات را با انعطاف پذیری و به طور مشترک به همراه فرزند خود حل می کنند. این روش موثرترین شیوه تربیت فرزند است.

ب) والدین دیکتاتور: این والدین انتظارها و خواسته های روشنی دارند اما عاطفه کمتری نسبت به فرزند خود نشان می دهند.

ج ) والدین آسان گیر: محبت بیش از حدی به فرزند خود نشان می دهند و تلاش زیادی برای تربیت او نمی کنند. انتخاب روش تربیت فرزند وابستگی به نوع رفتاری که فرزند دارد، سن و سال، خلق و خو و نوع تربیتی که خود شما اعمال می کنید، ارتباط دارد. کارشناسان شیوه های ذیل را برای تربیت فرزندان توصیه می کنند:
▪ قدردانی از فرزند برای رفتارهای خوبش؛ بهترین راه تشویق کردنش برای ادامه دادن به رفتار خوب اوست.
▪ بدون نیاز به موعظه کردن؛ بگذارید فرزند نتیجه رفتار خود را تحمل کند. به عنوان مثال، با شکستن وسیله سرگرم کننده شخصی خود دیگر نخواهد توانست از آن وسیله استفاده کند.
▪ تکنیک های منطقی که به طور مستقیم به رفتار فرزند ارتباط دارد به عنوان مثال، به فرزند خود بفهمانید که در صورت جمع نکردن وسایل سرگرمی خود، به مدت یک هفته از آنان محروم خواهد شد.

آشنایی با تربیت کودکان:

تربیت دو قسم است: ۱ـ تربیت با گفتن. ۲ـ تربیت با عمل. اما تربیت با گفتن، اول چیزی که لازم دارد سعه صدر است وتسلط بر اعصاب. شرط دوم آنست که با تلطف و مهربانی باشد. زور و قلدری کسی را به جای نمی‌رساند، نفوذ کلمه هم نمی‌تواند پیدا کند. « القصر لا یدوم » یعنی زور به جایی نمی‌رسد». در قرآن هم در ماجرای موسی و فرعون خدا می‌فرماید: « فَقُولا لَهُ قُولاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ اَوْ یَختی » یعنی بروید با این فرعون با مهربانی و تلطف حرف بزنید شاید آدم شود. شرط سوم هم در تربیت آنست که مواظب باشد بی تفاوت نباشد. البته سختگیر هم نباشد. چرا که وقتی سختگیر شد، اگر از بی تفاوتی بدتر نباشد، بهتر هم نخواهد بود. اگر کودک نواقص وایرادی دارد، دو تا کار بد می‌کند، همه را که نمی‌شود یکدفعه رفع کرد. امروز ایراد اول را رفع کند و در روزهای بعد،‌دیگری‌ها را.

https://rozup.ir/up/mostafabaghi/Pictures/280247.jpg

اما تربیت با عمل، از تربیت با گفتن تأثیرش بیشتر است. بدین معنا که اول پدر خود را بسازد و آدم شود، فرزند ساخته خواهد شد. فلسفه مطلب اینست : قانون محاکات در انسانها مخصوصاً در نوجوانان و در کودک خیلی قوی است. معنای محاکات اینست یعنی متابعت کردن از دیگران بدون دلیل. بدون توجه، به این می‌گویند قانون محاکات. یعنی انسان گاهی چیزی را باید بپذیرد اما از روی دلیل و برهان، همانطور که خدا گفته.

روشهای مؤثر برای حرف شنوی کودکان:

خیلی اوقات ، وادار کردن بچه ها به این که رفتار شایسته ای داشته باشند مشکل است . روش ” هر چه می گویم همان است ” که بیشتر والدین به آن متوسل می شوند ، معمولاً بی فایده است .
خوشبختانه روش هایی برای اداره رفتار بچه ها وجود دارد که بدون برخورد ، بدون اشک و قهر ، فریاد ، کتک کاری ، یا توهین ِ زبانی است . در این مبحث سعی کرده ایم اصولی را ارائه دهیم که عمل به آنها به شما و فرزندتان کمک می کند تا به هدف مطلوب برسید . شروع واقعی این گونه تربیت ، از سال های آغاز کودکی است .
به خاطر داشته باشید که در سنین پیش دبستانی ، بچه ها کارهای عادی روزمره و مهارت نظم و انضباط را که لازمه ی زندگی است ، به راحتی یاد می گیرند . برای تسلیم کردن کودکان روشی کلی وجود دارد که در همه ی شرایط ، مفید است . آن را یاد بگیرید و بعد در زمینه های مختلف امتحان کنید .
۱ – برخورد مثبت داشته باشید:
به رفتار مناسب فرزند خود توجه کنید و در همان لحظه از آن تعریف کنید . سپس از او درخواست نمایید ( یا او را راهنمایی کنید ) تا فعالیت بعدی را انجام دهد . در این روش برای هر کاری که کودک درست انجام می دهد امتیازی قائل شوید ، به نوعی که گویی جادویی در کار است ، او به طور باور نکردنی ، درخواست های بعدی را اجابت می کند. به طور مثال به او بگویید :
– آفرین که یک لیوان شیر خوردی . حالا بیا کمی تخم مرغ بخور .
– خیلی خوب مسواک زدی . حالا بیا لباس خوابت را بپوش .
۲ – برای کنترل او به نرمی رفتار کنید:
هر گاه ازکودک خود خواهشی دارید ، به سمت او بروید و به نرمی او را لمس کنید . به طوری که حضور شما تقریباً موافقت کودکتان را ضمانت کند . اکنون درست در جایی هستید که فرمان شما به یک عمل تبدیل می شود .
شما می خواهید فرزندتان میز را بچیند ، اگر با فریاد از او بخواهید که از آن طرف خانه بیاید و میز را بچیند ، حتماً مؤثر نخواهد بود ؛ بهتر است نزد او بروید و آنچه که می خواهید به او بگویید ، سپس با او به آشپزخانه بروید .
هنگامی که خواهر و برادر مشغول نزاع و درگیری هستند ، نباید با داد و بیداد دعوا را متوقف کنید . به جای آن ، به طرف آنها بروید و صحبت کنید . خیلی اوقات همین آرامش شما برای ساکت کردن بچه ها کافی است .
اگر می خواهید موافقت کودک خود را جلب کنید کمتر از ” نه مؤکد ” استفاده کنید و حتی المقدور از حبس کردن او در اتاقش خودداری نمایید .

https://rozup.ir/up/mostafabaghi/Pictures/145_koudak-300x169.jpg

۳ – فرزند خود را دوباره راهنمایی کنید:
فرزند خود را به سمت رفتار پسندیده هدایت کنید . اگر او به چیزی دست می زند که نباید دست بزند ، به او بفهمانید که دقیقاً چه چیزهایی را می تواند لمس کند یا بردارد . اگر او روی مبل بالا و پایین می پرد ، به جای اینکه او را سرزنش کنید ، جایی را که می تواند جست و خیز کند به او نشان دهید .

۴ – اشیاء مخرب را از دسترس کودک دور کنید:
اگر فرزندتان روی دیوار رنگ آمیزی می کند ، مداد رنگی را از دسترسش دور کنید و برایش توضیح دهید که چطور می تواند از مداد رنگی به درستی استفاده کند .

۵ – عزت نفس کودکان را از بین نبرید:
اگر فرزند خردسالتان روی میز ایستاده و می خواهید او را پایین بیاورید ، به او بگویید ” اجازه نداری روی میز بایستی ، خودت پایین می آیی یا من کمکت کنم ؟ ” در این صورت شما به نوعی ناتوانی های او را مهار می کنید و اعتماد به نفس از شما به فرزندتان انتقال می یابد .

۶ – فرزند خود را برای حضور در جمع آماده کنید:
اگر فرزند شما در حضور دیگران بد رفتاری کند ، باعث خجالت شما می شود و افرادی که شاهد خرابکاری او هستند رنجیده می شوند . در این زمان اگر به او بگویید ” ساکت بنشین ” ، معمولاً رفتارش بهبود نمی یابد .
قبل از هر وضع جدیدی همچون سوار شدن به هواپیما یا حضور در جشن تولد ، موقعیت را برای او شرح دهید و انتظارات واقعی خود را بیان کنید . به طور مثال بگویید :
وقتی سوار هواپیما می شویم ، در آنجا صندلی مخصوص خودت را داری و باید کمربندت را ببندی . می توانی کتاب بخوانی ، چیزی بخوری یا با اسباب بازی کوچکی بازی کنی .
وقتی فردا به جشن تولد می رویم ، از تو انتظار دارم شلوغ نکنی و هنگامی که دوستت کادوهایش را باز می کند ، بنشینی و تماشا کنی .
۷ – به کودک کمک کنید که کمی جلوتر را ببیند:
بچه ها در هر موقعیتی که قرار دارند ، رویدادهای بعدی را نمی بینند و فقط در لحظه زندگی می کنند . برای همین ، هنگام گــذر از مرحله ای دیگر ، دچار مشکل می شوند . بنا براین بهتر است هنگامی که می خواهید او را از جایی که دوست دارد به جای دیگری ببرید ، ابتدا پنج دقیقه قبل او را مطلع کنید که تا چند لحظه دیگر باید اینجا را ترک کنید . اگر بی خبر دست او را بگیرید و به جای دیگری ببرید باعث آزار او می شوید .

۸ – از جایی که برای او مشکل ساز است دور شوید:
اگر هر بار با کودکتان به سوپر مارکت رفتید و با مشکلاتی روبرو شدید ، زمانی به آنجا بروید که کسی از او نگهداری می کند . بهتر است مدت یک ماه به او فرصت دهید و او را همراه خود به خرید نبرید ، این مدت ، زمان مناسبی است که این چرخه ی منفی بشکند و به شما و فرزندتان اجازه دهد که روال عادی پیدا کنید .

۹ – کودکتان را به جای دیگری ببرید:
اگر در رستوران هستید و او بهانه گیری می کند ، کودکتان را بردارید و از آنجا خارج شوید . اغلب بیرون رفتن و انتقال او به جایی دیگر ، باعث آرامش او می شود .
کارهای روزمره را به طور منظم انجام دهید . لباس پوشیدن ، مسواک زدن ، باز کردن در ، تمیز کردن اسباب بازیها ، رفتن به رختخواب ، همه ی اینها مجموعه ای هستند که رویدادهای مهم روزانه محسوب می شوند. شما می خواهید فرزندتان هر یک را با موفقیت پشت سر بگذارد و در گذر از هر مرحله ، رفتار مناسبی داشته باشد . اما ممکن است رفتارهای منفی مثل فریاد زدن نیز به سرعت در روال عادی روزمره جای بگیرد .
۱۰ – در هر مرحله او را راهنمایی کنید:
دقت کنید که هر یک از مراحل رشد کودکتان در کارهای روزمره پنهان شده است . او به تدریج می تواند کفشهایش را بپوشد و یا به حمام برود . شما نخست باید او را از لحاظ فیزیکی ( در هر مرحله انجام امور روزانه ) راهنمایی کنید و بعد فقط نظاره گر باشید .
مثلاً به او بگویید : ” من نمی توانم لباست را دربیاورم ؛ اما تو را تماشا می کنم که چطور این کار را می کنی .”

https://rozup.ir/up/mostafabaghi/Pictures/FunShad.Com-20100404-6883966fd8f918a4aa29be29d2c386fb-300x244.jpg

۱۱ – گاهی بعضی امور را به کودک یادآوری کنید:
بچه ها به راحتی ممکن است چیزی را فراموش کنند . این وظیفه شماست که بعضی موارد را به آنها تذکر دهید . مثلاً اگر کودک شما فراموش کرد به دستشویی برود . باید با مهربانی به او بگویید ” وقت دستشویی” رفتن است . یک کلمه ی یاد آوری برای او بسیار مفید خواهد بود .

۱۲ – هنگام فرمان دادن به کودک ، از دستورات واضح و روشن استفاده کنید:
به جای اینکه بگویید ” اتاقت را مرتب کن ” بهتر است به مورد مشخصی اشاره کنید . یعنی بگویید کتاب ها را در قفسه آبی ، و اسباب بازی ها را در قفسه پایینی بگذار. هر قدر فرمان های شما واضحتر باشد پذیرفتن آنها برای کودک آسانتراست .

۱۳ – علت انجام هر کاری را برای کودک توضیح دهید:
۱ ) همانطور که شما و فرزندتان در حال مسواک زدن هستید ، برای آگاهی او توضیح دهید که چه کار می کنید و چرا . مثلاً بگویید : ” ببین من خمیر دندان را به تمام دندانم می رسانم . می خواهم همه ی جوجوهایی که آنجا زندگی می کنند را در بیاورم . حالا با آب ، دهانم را می شویم ، غرغره می کنم و بعد آب دهانم را بیرون می ریزم . بیا با هم این طوری مسواک بزنیم “.

شیوه تربیتی خود را با خلق و خوی کودک مطابقت دهید:

کلید اصلی شیوه تربیتی مناسب درک شخصیت خلق و خوی کودک است تا در کنار آن بتوانید استعدادها و تمایلات او را بهتر شناسایی کنید.
در مورد شیوه تربیتی خود تا حد امکان با کودک مشورت کنید.

به شخصیت کودک احترام بگذارید:
حتی زمانی که قصد تربیتی دارید به او احترام بگذارید. بچه هایی که از پدر و مادر خود احترام می بینند بیشتر به آن ها احترام می گذارند اگر کمی سخت گیری کردید یا عصبانی شدید از او عذرخواهی کنید. همان طور که دوست دارید او با شما رفتار کند با او رفتار کنید.

صبور باشید:
هر شیوه ای اگر عجولانه و با انتظارات نابه جا پیاده شود، نتیجه نخواهد داد. اگر با یک شیوه نتیجه نگرفتید مایوس نشوید و آن را ادامه دهید. قواعدی را که خود تعیین کرده اید هرگز زیر پا نگذارید و هرگز در مقابل دیگران از رفتارهای ناشایست او صحبت نکنید.
وقتی حرکتی ناشایست از او سر زد پس از اعمال شیوه تنبیهی مناسب از او نخواهید عذرخواهی کند یا درباره آن کار سخنرانی نکنید. به او کمک کنید پس از تنبیه به روال عادی برگردد.

بدایند کدام شیوه تربیتی با کودک شما تناسب دارد!
قبل از اعمال تنبیه مطمئن شوید او منظور شما را از عملی که به نادرست انجام داده، فهمیده است. گاهی اوقات والدین منظور خود را به درستی بیان نمی کنند و یا توقعی فراتر از توانایی کودک از او دارند.

به دنبال ریشه بعضی رفتارها باشید:
اگر رفتار ناشایستی به تکرار از او سر زد، بخشی از تلاش خود را برای علت یابی آن معطوف کنید. شاید کودک از واقعه یا حادثه ای متاثر شده و در واکنش به آن دست به رفتارهای نادرست و غیرقابل توجیه می زند. شاید تحت استرس قرار دارد و نمی تواند از آن به کسی بگوید. بنابراین با شناسایی ریشه این مشکلات سعی کنید بهتر به او کمک کنید.

روش هایی موفق برای تربیت کودکانی شاد و با اعتماد به نفس:

۱- نسبت به اشتباهاتشان مثبت اندیش باشید : بسیاری از والدین با محبت به فرزندانشان می گویند که “اشکالی ندارد که اشتباه کنی” ،ولی می توانید از این فراتر روید و به این مسئله فکر کنید که بعضی از ایده های ناب ما از اشتباهات ما ناشی شده اند.

۲- به آنها فرصت بازی در بیرون خانه را بدهید : طبیعت معلم بزرگی است و کودکانی که اجازه کشف و بازی در بیرون از خانه را دارند، اعتماد به نفس و احساس در مرکز دنیا قرار گرفتن بیشتری کسب می کنند. حتی بچه های کوچک هم به زمانی احتیاج دارند که با خیالات خود در حیاط با چند چوب و سنگ و تخیلشان تنها باشند، این کار کمک می کند که مغزشان به طور طبیعی رشد کند. البته بر رویشان نظارت داشته باشید ولی اجازه دهید هدایت بازیشان را با چند پیشنهاد از جانب شما به عهده خودشان باشد .

۳- با آنها مانند بزرگتر ها رفتار کنید : آنها را یک به یک به رستوران های شیک و بعد از آن به نوبت به تئاتر ببرید، با مورد توجه قرار دادن تک تکشان، آنها می توانند بیشتر با توقعات ویژه بزرگترها روبه رو شوند و انجام این قبیل کارهای مربوط به بزرگترها در بالا بردن اعتماد به نفس شان بسیار موثر است.

۴- به آنها عکس های بچگی و نوزادیشان را نشان دهید: و در مورد اینکه چقدر بزرگ شده اند و هم اکنون قادرند کارهایی انجام دهند که آن زمان از عهدشان برنمی آید، صحبت کنید. بسیاری از کودکان دوست دارند داستانهای مربوط به کودکیشان را بشنوند و اینکه متوجه شوند همیشه مورد علاقه والدین و اطرافیانشان بوده اند در آنها احساس امنیت ایجاد می شود.

۵- زمانی را روزانه صرف صحبت کردن با کودکانتان کنید: در جریان گیر و دار زندگی روزمره، ما تنها به صحبت های سرسری با خانواده یمان می رسیم، روزانه چند دقیقه ای را به کودکانتان فرصت دهید که در مورد اتفاقات روزشان برای شما صحبت کنند، و با پرسیدن سوالات نامحدود به آنها نشان دهید که به افکار و نظرات آنها علاقه مند هستید.

۶- فراموش نکنید که در مورد روز خودتان هم برای آنها بگویید! آموختن داد و ستد مکالمه ای زمان می برد اما اگر شما مدت زیادی از روز را بیرون از خانه هستید همین که در مورد کارهایی که شما انجام می دهید بدانند برایشان مفید خواهد بود.

۷- اسباب بازی های ساختنی در اختیارشان قرار دهید: قطعه های چوبی، اسباب بازی های درست کردنی، همه ی اینها برای بالا بردن مهارت، روش های مناسبی هستند . کار بر روی ساختن یک چیز از ابتدا تا انتها باعث می شود که بچه به خودش افتخار کند که یک کاری را به خوبی به پایان رسانده است. بعضی وقتها چیزها آن طور که بچه برنامه ریزی کرده است پیش نمی روند این فرصت خوبی برای بچه است که نفس عمیقی بکشد و دوباره شروع کند، به عنوان یک بچه در مواجه با موانع ورزیده تر شود و تحملش در مقابل ناکامی بیشتر شود.

۸- اجازه دهید که کودکتان در آشپزی به شما کمک کنند: درست کردن یک وعده غذایی مشترک تنها یک گذران وقت مشترک یا آموزش مهارت ریاضی نیست، این روش دیگری است برای کودکان که یاد بگیرند چطور برنامه ریزی کنند، آن را اجرا کنند و با اشتباهات غیرمنتظره درگیر شوند.

۹- بر روی واکنش خود در موقعیت ها استرس زا کار کنید: بچه ها بیشتر از اینکه از آنچه شما به آنها می گویید یاد بگیرند از دیدن واکنش های شما در موقعیت مختلف یاد می گیرند. اگر شما بتوانید شرایط آرامی را در یک موقعیت سخت بوجود آورید، کودکان شما یاد می گیرند که در شرایط مشابه همین گونه رفتار کنند. واکنش خود را در شرایط استرس زا تغییر دهید، در این شرایط هم شما و هم کودکانتان احساس شادی و اعتماد به نفس بیشتری می کنید.

۱۰- حریم مشخصی برای کودکانتان ایجاد کنید: کودکان شما نیاز دارند بدانند که شما انقدر به آنها عشق می ورزید که مرزها و قوانینی را برای ایمن نگه داشتن آنها ایجاد کرده اید. کودکان به حمایت و راهنمایی شما نیازمندند، اگرچه در مورد بچه های کوچک طبیعی است که بعضی وقتها خود محور و نامهربان باشند ولی مهربانی در مقابلشان به آنها کمک خواهد کرد که به بزرگسالانی سخاوتمند و با ملاحظه تبدیل شوند.

۱۱- یک اتاق مخصوص برای هنرنمایی آنها قرار دهید: همه کودکان ممکن است مهارت های پیکاسو را نداشته باشند. ولی وقتی فضای خالی و وسایل اولیه در اختیار آنها قرار دهید تا هنر خود را نشان دهند، می بینید که خیلی خلاق هستند و استعدادشان شکوفا می شود. لازم نیست بی جهت نگران شوید، قرار دادن لوازم اولیه ای مثل، یک تکه کاغذ، قیچی و چسب در اختیار آنها کافی است تا هنر خود را به نمایش بگذارند.

۱۲- با هم شعر بخوانید: با هم هم آواز شدن یک سرگرمی و مهارت خوبی است که شادی بسیاری در سراسر زندگی او بوجود می آورد. نگران خوب نخواندن خود نباشید، در حقیقت این راه خوبی است که به کودک خود بیاموزید که برای لذت بردن از هر چیزی نباید لزوما در آن کار کامل باشد.

۱۳- برایشان شرایطی ایجاد کنید که تکانی به خود بدهند: کودکان احتیاج دارند بدوند، بپرند، لی لی کنند، کوه نرودی کنند، و تمام قسمت های بدنشان را به هر نحوه ممکن تکان دهند. طبیعت گردی، کوه نوردی، دوچرخه سواری و دیگر فعالیت های فیزیکی نه تنها برای سلامتیشان ضروری هستند، بلکه برای شادی و بالا بردن اعتماد به نفس شان نیز ضروری اند.

۱۴- لمس کردن کودکان کاری حیاتی است: کودکان به در آغوش کشیده شدن، بوسه و نوازش شدن روزانه احتیاج دارند. هر زمان که کودکانتان را در آغوش می گیرید شما ارتباط بین خود و کودکانتان را افزایش می دهید و آنها متوجه می شوند که همانطور که بزرگتر می شوند بیشتر دوست داشته می شوند و اطرافیان آنها برایشان ارزش بیشتری قائل می شوند و همین احساس شادی و اعتماد به نفس را در آنها بالا می برد.

 

تکنیک های تربیتی برای کودکان خردسالان:

نه لولو خورخوره باشید، نه چوپان دروغگو:
کودکان فرشته‌های کوچکی هستند که در کنار ما رشد می‌کنند اما رفتارهای همین کودکان دوست داشتنی و فرشته‌سیرت، گاهی برایمان آزار دهنده و غیرقابل تحمل می‌شود. شما به عنوان یک مادر، بیشتر مواقع رفتارهای کودکتان را نمی‌پسندید و تلاش می‌کنید آنرا اصلاح کنید. زمانی‌که کودک شما، خطایی انجام می‌دهد؛
مانند دروغ گفتن، لجبازی یا داد و فریاد؛ آنگاه است که تلاش می‌کنید او را آرام کرده و رفتارش را اصلاح کنید. نکاتی را باید هنگام تربیت کودک درنظر داشته باشید تا کمتر در مواجهه با چنین رفتارهایی از او مورد آزار و ناراحتی قرار گیرید. تنبیه یا محروم ساختن کودک از آنچه که دوست دارد می‌تواند روش‌ تربیتی موثری باشد؛ اما باید بدانید که همیشه به کار بردن چنین روش‌هایی ساده نیست.

عزیزم، می‌دونی این کار درست نیست؟
کودکان تجربه‌های محدودی دارند؛ به همین دلیل آن چیزی که شما به عنوان رفتار نامطلوب می‌شناسید لزوما از نظر کودک بد و نامطلوب نیست. قبل از اینکه با دیدن کار نادرست کودک ناراحت شوید و از کوره در بروید؛ مطمئن شوید که او می‌داند رفتاری که انجام داده، نادرست است. تذکر دادن به کودک یک روش تربیتی است؛ مثلا وقتی به او می‌گویید نباید با غذا بازی کنی، این تذکر را چند بار و در زمان‌های مختلف برایش تکرار کنید تا مطمئن شوید که کودک کاملا متوجه شده است. اگر کودک نداند که چرا از اسباب بازی مورد علاقه‌اش محروم می‌شود، روش تربیتی شما مطمئنا بی‌تاثیر خواهد بود. کودک باید از عواقب کاری که انجام می‌دهد؛ آگاه باشد. برای مثال زمانی‌که به کودک می‌گویید «اگر بار دیگر با غذا بازی کنی، نمی‌توانی کارتون ببینی.» هشدار دادن اولیه باعث می‌شود که کودک مجبور شود از بین کار اشتباهی که انجام می‌دهد و عواقبش و کار درست و عدم تنبیه یکی را انتخاب کند.

روش‌های تربیتی متفاوت در کودکان:
حتما بارها امتحان کرده‌اید که به محض مطرح کردن مشکل رفتاری کودکتان در میان دوستان یا آشنایان؛ با سیلی از تجربیات و راهکارهای مختلف از طرف مادرانی که تجربه‌ای مشابه داشته‌اند روبرو می‌شوید. هر کودک منحصر به فرد است و روش تربیتی که در مورد کودک دیگرکارایی داشته، الزاما در مورد کودک شما، مفید نخواهد بود. کارایی یک روش تربیتی به مسائل زیادی از جمله سطح رشد و سن کودک بستگی دارد. وقتی قصد دارید برای کودکتان قوانینی وضع کنید حتما خصوصیات رشدی او را در نظر بگیرید. به عنوان مثال یکی از خصوصیات کودک ۲ الی ۳ ساله کسب تجربه و انجام دادن کارهای بسیار ساده است؛ بنابراین هرگز نمی‌توانید با تنبیه مانع انجام کار او شوید. همین‌طور یک کودک ۴ ساله در تلاش است تا استقلالش را حفظ کند؛ به همین دلیل قبل از یک تصمیم تربیتی، خصوصیات هر سن را کاملا بشناسید.

بر روی قانون خود پافشاری کنید:
فهرستی از کارهایی که برایتان مهم است تهیه کنید و در مورد آن‌ها با کودکتان به توافق برسید. سعی کنید تحت هیچ شرایطی در انجام آن‌ها کوتاهی نکنید؛ به طور مثال اگر برای غذا خوردن کودک، قانونی در نظر دارید بگویید «اگر غذایت را نخوری، نمی‌توانی تا شب کارتون ببینی» و اگر کودکتان غذا نخورد؛ لازم است حتما بر سر حرف خود بمانید و داد و فریاد او به هیچ عنوان نباید تاثیری بر تصمیم و اجرای قانون شما داشته باشد. توجه داشته باشید که هشدارتان را زیاد تکرار نکنید. زمانی‌که کودک، بفهمد که نخوردن غذا چه عواقبی دارد، وقت آن است که وارد عمل شوید. اگر باز هم غذا نخورد او را از دیدن کارتون محروم کنید. باید بدانید که تکرار جمله هشدار بدون عملی کردن آن، این پیام را به کودک می‌دهد که تا وقتی مامان من را متوقف نکرده، می‌توانم به کارم ادامه دهم. اگر تنبیهی را در نظر می‌گیرید آن را در شرایط خاص تعطیل نکنید، به طور مثال اگر قرار است کودک به این دلیل که غذایش را نخورده از تماشای کارتون محروم شود، نباید این قانون در زمان پختن شام و به این دلیل که کودک مانع کارتان می‌شود، نادیده بگیرید. اگر او بداند قوانین شما در شرایط خاصی قابل تغییر است، سعی می‌کند از روش‌های مختلف، آن را به نفع خود تغییر دهد.

https://rozup.ir/up/mostafabaghi/Pictures/h426h20-300x300.jpg

نه دروغ بگویید، نه او را بترسانید:
بسیاری از والدین، وقتی با لجبازی‌های کودکشان روبه‌رو می‌شوند؛ او را از یک چیز خیالی می‌ترسانند. مثلا یا غذایت را می‌خوری یا آقا نمکی تو را با خود می‌برد.» این نوع ترساندن، باعث می‌شود که کودکان در نهایت انسان‌هایی ترسو بار بیایند. بهترین روش گفتن واقعیت به کودک و همدردی با اوست. «می‌دانم که دوست نداری هویج بخوری، من هم گاهی دوست ندارم آن را بخورم؛ اما الان باید آن را بخوری.» در چنین شرایطی کارها بهتر پیش می‌رود.

به کودکتان رشوه ندهید:
برای رسیدن به نتیجه دلخواه به کودک پیشنهاد رشوه نکنید. مثلا «اگر غذایت را تا آخر بخوری بستنی خواهی گرفت» این روش باعث می‌شود که کودک فقط با وجود رشوه، رفتار درست را انجام دهد. استفاده از رشوه در زمان‌های خاص و به صورت محدود اشکال ندارد؛ اما وابسته کردن کودکان به آن درست نیست. به جای استفاده از رشوه از کلام برای تشویق کودکان استفاده کنید. «من واقعا از اینکه می‌بینم غذایت را می‌خوری خوشحال می‌شوم.» همچنین با بیان احساستان در مورد رفتارهای بد کودک به او در جهت اصلاح رفتارش کمک کنید. «از اینکه عروسکی که برایت خریدم را شکستی، ناراحت شدم».

تنبیه را به بعد موکول نکنید:
وقتی کودکتان کار اشتباهی انجام داد باید نتیجه عملش را زودی ببیند. گفتن این جمله که «اگر غذایت را تا آخر نخوری فردا به پارک نمی‌رویم» باعث نخواهد شد که کودکتان غذایش را بخورد. برای کودکان زیر ۵ سال نتیجه تنبیه باید تا حد امکان به زمان انجام آن کار نزدیک باشد. مثلا «اگر غذایت را نخوری امروز نمی‌توانی کارتون ببینی».

زیاده‌گویی نکنید:
کودکان توضیحات طولانی را متوجه نمی‌شوند؛ بنابراین اگر کودکتان پیش از غذا پفک می‌خورد باید به او بگویید «نباید پیش از غذا پفک بخوری» به جای اینکه بگویید «خوردن پفک می‌تواند باعث شود که اشتهایت را از دست بدهی و به اندازه کافی شام نخوری».

دست زدن یا چنگ زدن به چیز‌های خطرناک:
چرا کودکان نوپا و کنجکاو همیشه به دنبال یک چیزی هستند که آن را بکشند، هل بدهند، به چنگ بگیرند، بیندازند و پرت کنند؟ چه آن شیء تلفن همراه شما باشد یا چیزی در فر اجاق گاز داغتان. کودک با کاوش دنیا از طریق لمس کردن و خوردن اشیا می‌آموزد.
نحوه برخورد:

به جای اینکه پی در پی بگویید «نه، نه، نه!» (که تنها نتیجه آن، وارد شدن این کلمه در فهرست واژگان او است)، آن را شخصی سازی کنید برای مثال: «این کار برای بابی ممنوع است». پدر و مادری تجربه خود را در مورد کودک خود با ما در میان گذاشته‌اند: «هنگامی که سعی می‌کردیم لارن ۱۴ ماهه را از خطر یا شیطنت بازداریم، صدایش می‌کریم:» لارن! «او با شنیدن نامش غافلگیر شده و‌‌ همان لحظه خواسته‌اش را فراموش می‌کرد. همین که توجه‌اش را جلب می‌کردیم قبل از اینکه خودش را به دردسر بیاندازد، سریع نظرش را به چیز دیگری معطوف می‌کردیم.»
کلمات تداعی کننده را به کوچولوی کنجکاوتان بیاموزید تا بفهمد که به چه چیزی می‌تواند دست بزند و به چه چیزی نباید دست بزند. برای مثال برای چیزی‌هایی که دست زدن به آن‌ها خطری ندارد بگویید: «دست بزن»، برای اشیائ خطرناک «دست نزن» و برای حیوانات و چهره‌ها از جمله «آهسته دست بزن (نوازش کن)» استفاده کنید. برای آرام کردن او وقتی به چیزی هجوم می‌آورد و می‌خواهد به آن چنگ بزند، سعی کنید او را تشویق کنید که یک انگشتش را به آن بزند. برای اشیاء داغ آشپزخانه، شومینه‌ها و… از کلمه «جیز» استفاده کنید (البته، قابلمه‌ها را روی شعله‌های عقب اجاق گاز و سایر وسایل را دور از دسترس او قرار دهید). تنها نشان دادن چیز‌های ممنوعه به کودکتان مهم نیست، بلکه باید همزمان به او نشان بدهید که چه چیز‌هایی مال او هستند. برای مثال وقتی که در آشپزخانه با چاقو مشغول خرد کردن سبزی هستید و کودک ۲۰ ماهه‌تان مشتاق است که او هم لذت این کار را امتحان کند، به او بگویید: «این مال تو نیست. این چاقو مال مامانه، این هم قاشق توئه.» این فن را که فن جایگزینی و تغییر جهت نام دارد، به احتمال زیاد پیش از این هم به طور غریزی انجام می‌دادید و وقتی که چیزی را که نباید به آن دست بزند، از او می‌گیرید، یک اسباب بازی جایگزین آن می‌کنید. خوب، فرض کنید که او یک گلدان شکستنی را به چنگ گرفته است. به جای اینکه آن را سریع از چنگش در آورید و در این حین بگویید «ولش کن!» که قطعاً باعث اعتراض شدید او می‌شود، در حالی که گلدان را از یک دستش می‌گیرید، اسباب بازی را در دست دیگرش قرار دهید و بگویید: «این مال تو نیست.»
ریختن عمدی غذا یا پرت کردن عمدی فنجان یا قاشق و چنگال از روی صندلی‌اش:
چرا کودک این کار را می‌کند؟ چون کودکتان دارد یاد می‌گیرد که چه کارهایی را می‌تواند با دست کوچکش انجام دهد و همچنین در حال کشف پدیده شگفت انگیز نیروی جاذبه زمین است. به علاوه، این کار توجه تمام کسانی را که اطراف او هستند و ظاهراً با شیوه دیگری به او توجه نمی‌کنند، جلب می‌کند.

https://rozup.ir/up/mostafabaghi/Pictures/Cute-Sleeping-Babies03-300x249.jpg

نحوه برخورد:
بسته به زمان و انرژیتان، می‌توانید خیلی ساده موافق میل او عمل کرده و بازی بیانداز و بردار را انجام دهید تا اینکه بالاخره یکی از شما دو نفر خسته شود، یا اینکه می‌توانید فقط شیء یا غذایی که روی زمین انداخته،‌‌ رها کنید تا به او بفهمانید که بازی تمام شده است. وقتی کسی نباشد که با او بازی کند خیلی زود بازی را تغییر خواهد داد.
مهم است به یاد داشته باشید که کودکتان قصد رد کردن غذایی که برایش درست کرده‌اید یا قصد سرکشی از دستور شما را ندارد. او فقط می‌خواهد که بازی کند و با شما رابطه برقرار کند. اگر نمی‌خواهید با فنجانش بازی بردار و بیانداز را انجام دهید، او را از صندلی‌اش بیرون بیاورید و با اسباب بازی‌های واقعی بازی کنید. حتی دو دقیقه بازی کودکتان را به جایی می‌رساند که حاضر می‌شود بنشیند و غذایش را بخورد. یا فنجانش را‌‌ همان جا که پرت کرده‌‌ رها کنید و بگویید، «بای، بای، فنجان.» سپس روبه روی او بنشینید و غذایتان را به شیوه‌ای که دوست دارید او غذایش را بخورد، میل کنید. جالب بودن و ویژگی تعاملی بودن آن را حفظ کنید، نوزادتان بالاخره از راهنمایی شما پیروی خواهد کرد.
گاز گرفتن و یا زدن:
چرا کودک این کار را می‌کند؟ زیرا کودکتان هنوز نمی‌تواند برای بیان احساساتش از کلمات استفاده کند، بنابراین از ابزاری که در دست دارد استفاده می‌کند، یعنی: دهان و دست‌هایش. او این ابزار را روی افراد آشنا (و دم دستش)، یعنی والدین، خواهر و برادر و پرستارش امتحان می‌کند. اما این گاز گرفتن‌ها و سیلی زدن‌ها اغلب ارتباط‌های بامزه و شوخی آمیزی هستند و نه چیزی که روان‌شناسی آن را «تمایالات خصمانه» می‌نامند.
نحوه برخورد:
به احتمال زیاد کودکتان از روی بدجنسی دیگران را نمی‌زند، بلکه این رفتار او اشتباهی است که از احساسات و ناکامی او ناشی می‌شود، بنابراین سرش داد نزنید. به جای آن بازی نشان بده و بگو را انجام دهید. نحوه نوازش کردن و ملایمت با استفاده از دست‌ها را به او نشان دهید و بگویید «ما برادرت را می‌بوسیم»، «هاپو را نوازش می‌کنیم.»، «دوستانمان را بغل می‌کنیم» و…. اگر به خاطر ناکامی در انجام چیزی کسی را می‌زند، در خصوص کاری که سعی بر انجام دادن آن داشته است به او کمک کنید و عصبانیتش را بر زبان بیاورید: «وقتی نمی‌توانی آن را انجام دهی عصبانی می‌شوی.» شاید هنوز معنای کلمات را نمی‌فهمد، اما متوجه آهنگ صدایتان می‌شود و خودش را با مثال خوب شما وفق می‌دهد.
داد زدن و جیغ زدن:
چرا این کار را می‌کند؟ قدرت تکان دهنده صدای کوچک نوزادان برایشان بسیار جالب است. فرض کنید که این کوچولو در اتاقی پر از افراد بزرگسال قرار دارد، برای متوقف کردن حرف‌ها و جلب توجه‌شان چه کاری موثر ست!
نحوه برخورد:
می‌توانید قانونی وضع کنید و به کودکتان یاد بدهید که فقط اجازه دارد در جای خاصی جیغ بکشد مثلاً روی چمن‌ها. وقتی می‌خواهد شروع به جیغ زدن کند، او را به بیرون راهنمایی کنید و اجازه دهید جیغ و داد‌هایش را باد با خودش ببرد. اگر به خاطر فصل یا منطقه‌ای که در آن قرار دارید نمی‌تواند بیرون از خانه داد بزند، یک اتاق جیغ زدن دایر کنید. سپس، وقتی کودکتان از شما خواهش می‌کند که فقط یک شیرینی دیگر هم به او بدهید او را برای نق زدن به این اتاق راهنمایی کنید.
دعوا راه انداختن هنگام پوشاندن لباس به او
چرا این کار را می‌کند؟ زمان تعویض پوشک و لباس طبیعتاً به جر و بحث می‌انجامد. زیرا برنامه کاری او با برنامه کاری ما همخوانی ندارد. برای مثال آنقدر به اعضای بدنش علاقمند است که نمی‌خواهد به او پوشک بپوشانید و یا شاید گیر افتادن گردنش در یقه لباسش و درد گرفتن گوش‌هایش او را ناراحت می‌کند.

نحوه برخورد:

این فعالیت‌ها را به بازی تبدیل کنید: قایم موشک بازی کنید برای مثال هنگامی که دستش را در آستینش فرو می‌کنید، از او بپرسید، «دست لوسی کجاست؟» و وقتی دستش از آستینش بیرون آمد بگویید، «ایناهاش!» یا شعر بخوانید: «پای چپت را بگذار، پای راستت را بگذار،….» شاید عاشق لباس پوشیدن شود. اگر باز هم نق زد، لباس‌هایی را انتخاب کنید که پوشاندن آن به این موجود متحرک آسان باشد. شاید لباسی که ۱ سایز بزرگ‌تر بوده و دکمه‌های کمتری داشته باشد مناسب او باشند. همین طور که به ۲ سالگی نزدیک‌تر می‌شود، شاید بخواهد که خودش لباسش را انتخاب کند. برای مثال ۲ پیراهن در اختیار او قرار بدهید تا یکی از آن‌ها را انتخاب کند و به استقلالی که به دنبال آن است، برسد.

مادر، پدر یا فرزند سالاری؟!

بدون تردید خانواده و چگونگی روابط میان اعضای خانواده و کیفیت ارتباط والدین با فرزندان، در شکل گیری شخصیت و رشد اجتماعی، عاطفی و عقلانی فرزندان نقش و اهمیت فراوانی دارد. روان شناسان معتقدند محیط خانه اولین و بادوام ترین عامل در رشد شخصیت افراد یک خانواده است.

رابطه اعضای یک خانواده ممکن است به سه صورت: محدودیت مطلق، آزادی مطلق و عدم دخالت افراد خانواده در کار یکدیگر و نهایتاً آزادی مشروط ظاهر شود.

۱- محدودیت مطلق:

در چنین خانواده هایی معمولاً یک نفر بر تمام اعمال و رفتار دیگران ناظر است. این فرد غالباً پدر( پدرسالاری) و در بعضی موارد مادر خانواده( مادرسالاری) است و گاهی نیز برادر یا خواهر بزرگ تر نسبت به دیگر اعضای خانواده، با چنین روشی رفتار می کند. در این خانواده فقط یک نفر تصمیم می گیرد و هدف را تعیین می کند، همه باید مطابق میل او رفتار کنند، او فقط حق اظهار نظر دارد و دستورش باید بدون چون و چرا از طرف دیگران اجرا گردد.

پیامدهای نامطلوب محدودیت مطلق:

۱- ترس و وحشت بر اعضای خانواده مستولی است و آنان احساس می کنند هیچ شخصیتی ندارند. در نتیجه فرزندان احساس امنیت نمی کنند و وضع آنها همیشه متزلزل است.

۲- اعضای خانواده هدف انجام کارها را نمی دانند و جرأت نمی کنند دلیل آنها را بپرسند.

۳- فرزندان ظاهراً در حالت تسلیم و اطاعت از پدر و مادر خویش هستند و به طور خودکار می آموزند که همین روش را در برابر دیگران داشته باشند. در نتیجه به بچه های هم سن یا کوچک تر از خود آزار می رسانند.

۴- فرزندان در این خانواده، افرادی متعصب خواهند بود که تحمل اندیشه های مخالف را نخواهند داشت.

۵- چنین افرادی قدرت ایجاد ارتباط مثبت با دیگران را ندارند و در زمینه عاطفی و اجتماعی به طور کافی رشد نکرده اند.

۶- اغلب این افراد ضعیف النفس بوده و از قبول مسؤولیت خودداری می کنند.

۷- در این گونه خانواده، روحیه خلاقیت و امکان ظهور استعدادها از بین می رود.

۸- در بعضی موارد محدودیت مطلق سبب خود کم بینی افراد خانواده می شود.

۹- پدرسالاری یا مادرسالاری باعث سرکوب روحیه مشاوره و همکاری و تعاون با دیگران می شود.

https://rozup.ir/up/mostafabaghi/Pictures/81177932-5720082-300x199.jpg

۲- آزادی مطلق:

در چنین خانواده هایی به فرزندان اجازه داده می شود که به خواسته های خود آن گونه که می خواهند دست یابند و آرزوهای خود را برآورده نمایند. در این خانواده افراد دارای آزادی مطلقند و هرچه را تمایل داشته باشند، می توانند انجام دهند. شعار طرفداران این دیدگاه این است که:« بگذار هرچه خواستند، انجام دهند.»

بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که سلب آزادی موجب عقده روانی در فرد و اختلال در زندگی آینده او خواهد شد، زیرا هر خواسته، از نیازی در درون فرد حکایت می کند و ضروری است که در اسرع وقت آن نیاز تأمین و ارضا شود. در صورت سرکوب و ایجاد محدودیت، فرد دچار افسردگی می شود. در چنین خانواده هایی خواسته ها و تمایلات فرزندان محور اصلی و خط دهنده فعالیت اعضای خانواده، حتی والدین آنها است.

فرزندان این خانواده ها خصوصیت مشترکی دارند از جمله: لوس بودن، خودخواهی، نامحتاط بودن و خواسته های بی شمار که باید برآورده شود. آنها بسیار بی حوصله و ناشکیبا هستند و برای حل مشکل خود از راه خشونت وارد می شوند و ناکامی خود را درباره اهداف شان پذیرا نمی باشند.

عوارض نامطلوب آزادی مطلق:

۱- فرزندان خانواده های فرزندسالار معمولاً سست عنصر و بی اراده یا حداقل کم اراده اند.

۲- آنها به دلیل عادت کردن به آزادی مطلق و بی بند و باری نمی توانند خود را کنترل کنند و در نتیجه به ورشکستگی تربیتی و اخلاقی دچار می شوند.

۳- آزادی مطلق و بی بند و باری حاکم در چنین خانواده ها موجب فراهم شدن زمینه های بزهکاری در عرصه حیات اجتماعی کودکان می شود.

۴- در بیشتر موارد به علت تضاد بین خواسته های فرزند با سایر افراد خانواده، نزاع و درگیری رخ می دهد.

۵- در این خانواده ها روحیه اطاعت از قانون و احترام به مقررات اجتماعی و رعایت آداب اخلاقی به حداقل ممکن تنزل پیدا می کند.

۶- فرزندان تلاش و سختی کار را احساس نمی کنند و خود را در انجام کارهای شخصی ناتوان می دانند.

۷- نداشتن جرأت برای انجام کارهای مهم و اساسی باعث سرکوب استعداد و توانایی های بالقوه نهفته در درون فرزندان می شود.

۸- در نهایت این فرزندان دچار خود کم بینی می شوند.

https://rozup.ir/up/mostafabaghi/Pictures/49604-1356687010.jpg

۳- آزادی مشروط:

در خانواده هایی که نه محدودیت مطلق سایه افکنده و نه دچار معضل آزادی مطلق هستند، آزادی مشروط معیار و ملاک رابطه والد- فرزند می باشد. همه افراد خانواده به تناسب موقعیت خویش، حق دخالت در اداره امور خانه و اظهار نظر درباره مسائل مختلف را دارند. این روابط عاقلانه ترین و انسانی ترین روش زندگی و فرزندپروری می باشد. فرزندان چنین خانواده هایی بدون سختگیری و کنترل بیش از حد یا آزادی و رهایی در انجام کارها، از یک حد تعادل و آزادی نسبی و انضباط هدایت شده برخوردارند و از نظر عاطفی نیز در یک سطح متعادل و بدون افراط و تفریط قرار دارند و به موقع از محبت والدین بهره می جویند و شخصیت آنها در خانه مورد احترام قرار می گیرد. این افراد نظم گرا، منضبط و تسلیم نرم های اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی هستند، حق اظهار نظر دارند و مشکلات خود را با والدین در میان می گذارند.

این فرزندان در مکان های آموزشی و غیرآموزشی ارتباط عاطفی و اجتماعی صحیحی برقرار کرده و اختلاف عقاید دیگران را به راحتی پذیرا می شوند.
بر اساس بررسی های روان شناسان اجتماعی، افرادی که در دوران کودکی، آزادی مشروط و متعادلی داشته اند، در بزرگسالی دشمن ظلم ها و مخالف ناروایی ها بوده و به اصلاحات بزرگ اجتماعی توفیق یافته اند.

مفهوم فرزندسالاری:

الف – از منظر روان شناسی:

در شیوه فرزندسالاری ویژگی های زیر مشاهده می شود:

۱- والدین سعی می کنند به تمام خواسته ها و اهداف فرزند خویش بدون چون و چرا جامه عمل بپوشانند.

۲- فرزند برای به اجرا درآوردن آرزوها از آزادی عمل کافی برخوردار است.

۳- والدین در امر تربیت فرزند یا دچار ضعف شناخت هستند و یا در به کارگیری راهکارهای عملی لازم در این زمینه، از تدبیر و قدرت کافی برخوردار نیستند.

۴- فرزند با استفاده از اهرم های شناختی، عاطفی و رفتاری توانسته بر تسلط روانی خویش بر والدین بیفزاید و نقطه نظراتش را بر آنها تحمیل کند.

۵- در اداره منزل و تصمیم گیری ها بیش از حدی که شایسته است، به نظرات فرزند توجه می شود.

۶- هنگام تعارض بین نظرات افراد خانواده، نظرات فرزند چه حق و چه باطل، مقدم است و به اجرا گذاشته می شود.

ب – از منظر دین:

آموزه های اسلامی و متون دینی، ما را به رعایت حد میانه و آزادی مشروط در روابط بین اعضای خانواده و از جمله رابطه والدین و فرزند توصیه می کند چرا که در فرهنگ اسلام هرچه در اختیار انسان باشد، حتی فرزندان، امانت الهی اند و خانواده مسؤول حفظ سلامت، رشد و سعادت آنها است.

از نظر دین، دوران تربیت به سه دوره تقسیم شده است. پیامبر اسلام(ص) در روایتی می فرماید:« الولد سید سبع سنین و عبد سبع سنین و وزیر سبع سنین» یعنی « دوران هفت سال اول کودک، دوران سیادت و آقایی اوست، دوران هفت سال دوم، دوران اطاعت و هفت سال سوم، دوران وزارت است.»

« دوران سیادت» بدین معنا نیست که کودک باید به طور مطلق آزاد باشد و هر کاری که خواست انجام دهد و هیچ محدودیتی نداشته باشد، بلکه به این معناست که در این دوران، کودک تکلیف و مسؤولیت ندارد و اگر از او درخواست کردید که کاری را انجام دهد، نباید مورد مؤاخذه و سؤال قرار گیرد. به همین دلیل اسلام آموزش های رسمی را در هفت سال دوم طرح کرده است.

و اگر پیامبر اکرم(ص) دوران هفت سال دوم را « دوران اطاعت» نامیده اند، بدین معنا نیست که والدین می توانند با دیکتاتوری مطلق، همه چیز را بر او تحمیل کنند بلکه باید با برهان با او سخن گفت، چرا که کودک در این دوران وارد مرحله برهان پذیری می شود و استدلال های منطقی والدین و مربیان خود را درک نموده و آزادی اعمال و رفتارش حد و مرز پیدا می کند.
بررسی ها نشان می دهد کودکانی که در هفت سال دوم عمر خود، از آزادی های زیاد و بی حساب برخوردار بوده اند، در آینده دچار تندروی و افراط کاری های زیاد شده اند و در دریای مفاسد و انحطاط اخلاقی سقوط کرده اند. به همین جهت است که اسلام این مرحله را دوران اطاعت فرزند نسبت به والدین معرفی کرده. دوران هفت سال سوم که« دوران وزارت» نامیده شده، باید بر اساس تفاهم هرچه بیشتر بین والدین و فرزندان شکل گیرد و انس و صفا و خیرخواهی بر روابط بین آنها حکومت کند زیرا شرایط این دوره به گونه ای نیست که بتوان بر او سختگیری کرد یا به گونه ای رفتار نمود که فرزند احساس محدودیت، استبداد و دیکتاتوری کند که در آن صورت به طغیان و ایستادگی در برابر والدین یا فرار و گریز از خانواده منجر خواهد شد. پس باید به طور معقول و صحیح او را کنترل کرده تا هم به غرور جوانی او لطمه وارد نشود و هم کاملاً آزاد و رها نباشد.

https://rozup.ir/up/mostafabaghi/Pictures/children-300x293.gif

 آیا تنبیه بدنی برای فرزندان بدرفتار توصیه می شود؟

قبل از اینکه توضیحات بیشتری در مورد تنبیه ارائه دهیم، باید به این مساله اشاره کنیم که هرگز تصور نکنید تنبیه بدنی باعث آموزش نظم به کودکان می‏شود. والدین تصور می‏کنند وقتی از تنبیه بدنی استفاده می‏کنند، کودکان خیلی تحت تاثیر قرار گرفته و دیگر رفتار ناپسند‏شان را تکرار نمی‏کنند. در حالیکه مطالعات علمی نشان داده، کودکانی که بیشتر سیلی می‏خورند، مورد محرومیت فراوان قرار می‏گیرند، و دایما به علت رفتارهای نادرستشان تنبیه جسمانی و توبیخ می شوند، شدت رفتارهای ناشایستشان بیشتر است.

مهمترین عاملی که به شما کمک خواهد کرد تا کودکانی منضبط و مودب تربیت کنید، برخورداری از یک رابطه توام با محبت و توجه به کودکان و از طرف دیگر به کار بردن اصول قاطع و مشخص تربیتی است.

پژوهش‏ها نشان داده افرادی که در بزرگسالی مرتکب جرم‏های بزرگ و کوچک شده و همواره مشکلات قانونی ایجاد می‏کنند، در دوران کودکی از محبت و توجه والدین محروم بوده‏اند و بیش از حد مورد تنبیه های بدنی و جسمی قرار گرفته اند.

کودکان وقتی وارد این دنیا می‏شوند، از قواعد و مقررات ما بزرگسالان هیچ اطلاعی ندارند و تازه بعد از سه سالگی است که آنها وارد دنیای اجتماعی شده و باید از آنها توقع داشته باشیم که کم‏کم با مقررات زندگی ما آشنا شده و آنها را اجرا کنند بنابراین از کودکان خود توقعاتی فراتر از سن‏شان نداشته باشید. در حقیقت در فاصله سنی ۶- ۳ سالگی است که کودکان آرام آرام معنای ادب، تمدن و مسئولیت‏پذیری و … را متوجه شده و می‏توانند این اصول را به کارببرند.

افرادی که در بزرگسالی مرتکب جرم‏های بزرگ و کوچک شده و همواره مشکلات قانونی ایجاد می‏کنند، در دوران کودکی از محبت و توجه والدین محروم بوده‏اند و بیش از حد مورد تنبیه های بدنی و جسمی قرار گرفته اند.

کارشناسان معتقدند، شیوه های تربیتی غیرفیزیکی نتایج بهتر و پیامدهای منفی کمتری دارند. تنبیه بدنی باعث پرخاشگرتر شدن کودک می شود. آنان با این شیوه تصور می کنند که آسیب رساندن به کسی که دوست دارند مانعی ندارد و حتی امکان دارد کنترل از دست والدین خارج شود و بر اثر شدت تنبیه به کودک آسیب برسد. برای موثر بودن اصول تربیتی، لازم است به نکته های ذیل توجه شود:
▪ شیوه های تربیتی باید با وضعیت کودک هماهنگی داشته باشد. موثرترین روش، پی بردن به خلق و خوی کودک است. توجه داشته باشید که هدف تبدیل کردن او به شخصی دیگر نیست.
▪ این روش ها را یک باره برای فرزند خود اعمال نکنید. برای فرزندان بزرگتر با توضیح دادن این روش ها، علت استفاده از آن و نتایج امیدوارکننده را بگویید. حتی می توانید از آن ها بخواهید که درخصوص پاداش و پیامدهای آن پیشنهاد دهید.
▪ احترام گذاشتن حتی هنگام تربیت کردن وی به او می آموزد چگونه به بزرگترها احترام بگذارد. اگر به علت از دست دادن کنترل، به او بی احترامی کردید، بلافاصله از او پوزش بخواهید.
▪ در صورتی که در امر تربیت فرزند خود محکم نباشید از عهده این کار برنمی آیید. به عنوان مثال اگر فرزند خود را به علتی یک هفته از تماشای تلویزیون محروم می کنید، باید روی حرف خود پافشاری کنید و در غیر این صورت در آینده با مشکلات زیادی مواجه خواهید شد. درخصوص روش تربیتی فرزند، والدین باید اتفاق نظر داشته باشند.
▪ پس از سپری شدن زمان تنبیه، از فرزند خود انتظار معذرت خواهی نداشته باشید و از سرزنش کردن او به طور جدی خودداری کنید.
▪ قبل از تنبیه کردن، از این که خواسته های شما را درست فهمیده یا نه؟ مطمئن شوید. انجام برخی از خواسته های والدین از توانایی فرزندشان خارج است.
▪ علت بدرفتاری او را جویا شوید. در صورتی که متوجه نمونه های زیادی از رفتارهای نامطلوب شدید، علت آن را جویا شوید. به عنوان مثال شاید یکی از دوستان نزدیک او از محل سکونت شما رفته و یا شاید در مدرسه مشکلی داشته باشد و یا این که مشکلاتی که در خانواده به وجود آمده، او را پرخاشگر کرده است. هرچند که این مسائل بهانه ای برای بدرفتاری نیست اما پی بردن به مشکل او و حل کردن آن ها می تواند برای حل مسائل و مشکلات او در آینده مفید باشد.
▪ هرچقدر هم فکر می کنید که از بهترین روش های تربیتی برای فرزند خود استفاده می کنید اما بعضی از روزها پیش می آید که به نتیجه نمی رسید. در این هنگام به خود استراحت دهید و فراموش نکنید که تربیت کودک به زمان، حوصله و تمرین زیادی نیاز دارد.

https://rozup.ir/up/mostafabaghi/Pictures/1264714453-300x293.jpg

لذا آموزش این اصول:

اولاً نیازمند صبر و تحمل والدین است و از طرف دیگر برای آموزش نظم و انضباط به کودکان باید توجه کنید که ابتدا اصول را برای آنها توضیح دهید، سپس در صورت تخطی کودکان از این اصول سریع واکنش ندهید بلکه از تذکر و اخطار استفاده کنید. با این اوصاف اگر مجدداً کودک شما اشتباهش را تکرار نمود لازم است که از تنبیه استفاده کنید. اما توجه داشته یاشید که تنبیه کردن نیز خود دارای اصول خاص خود است برای مثال:

- در کنار استفاده از تنبیه، از سایر روش‏ها (مانند جایزه، محرومیت، تشویق، تسامح و …) بهره گیرید.

- به فرزندتان عنوان کنید برای پایان بخشیدن به دوره تنبیه چه کار باید بکند.

- در تعیین مجازات و تنبیه به ویژگی‏هایی فرزندتان و دلبستگی‏هایش توجه داشته باشید.

- در حین تنبیه آرامش خود را حفظ کنید.

- از روش تنبیه کردن به طور افراطی خودداری کنید.

- مجازات را به تاخیر نیندازید.

- کارایی یک مجازات و تنبیه به شدت و طولانی بودن آن بستگی ندارد.

- و نکته آخر اینکه از تنبیه‏های جسمی مانند کتک زدن، نیشگون گرفتن و… جداً خودداری کنید. تنبیه جسمی معادل با عصبانیت و ناتوانی شما در کنترل هیجاناتتان است و نشان می‏دهد که شما کنترل اوضاع را از دست داده و از همه بدتر اینکه به فرزندتان می‏آموزید در برابر اشتباهات دیگران می‏تواند به درگیری و زد و خورد متوسل شود. از سوی دیگر تنبیه بدنی اثرات بسیار کوتاه مدتی داشته و کودک شما را برای تکرار اشتباه حریص‏تر می‏سازد. لذا بهتر است از شیوه‏های مناسب‏تر تربیتی مانند محروم کردن از برخی امکانات، قهر کردن (البته به مدت کوتاه)، تنبیه لفظی مانند سرزنش کردن و… استفاده کنید.

روش تربیت کودکان از منظر اسلام:

رسول اکرم صلی الله علیه و آله : «الولد الصّالح ریحانه من ریاحین الجنّه؛ فرزند صالح، گلی از گل های بهشت است».
انسان هنگام تولد، موجودی ناتوان و نیازمند به پرستار، ولی دوست داشتنی و با یک سلسله استعدادهای مختلف است که با تولد خویش، به زندگی پدر و مادر رونقی تازه و گرمی و صفا می بخشد و ساعت ها آنان را سرگرم خود می سازد.
از همین لحظات آغازین زندگی یک کودک با پرورش جسمی و روحی او، آینده و سرنوشت او نیز رقم می خورد. کودک برای اینکه بتواند انسانی مستقل، اجتماعی، تکامل یافته و دارای صفات و ملکات نیکو گردد، نیاز به یک مربی شایسته و پرهمت دارد تا استعدادها و توان مندی های او را به ثمر برساند.
مربیان طفل، از جمله پدر و مادر او، معلم و یا بزرگان او موظفند گام به گام، او را به شاهراه ترقی و تکامل هدایت کنند و یاریگر او باشند تا آنجا که بتواند تا حدودی مستقل از آنان پیش رود و در کوره آزمون زندگی، به صورت فردی باتجربه درآید که شلاق عادات و سنن زشت، روح و ذهنش را مکدر نسازد.
این نوشتار بر آن است تا راهکارهای تربیت دینی کودک را به مربیان طفل، یعنی پدر و مادر بیاموزد. ازاین رو، می کوشیم تا از میان رهنمودهایی که در زمینه تعلیم و تربیت دینی کودکان ارائه شده است، دو شیوه عملی مهم و اساسی را معرفی کنیم و سپس به شرح و بیان هر کدام بپردازیم. اولین راهکار، درباره راه های ایجاد شوق و رغبت در کودکان و نیز موانع آن بحث می کند.
راهکار دوم، اصل تشویق و پاداش است که از اینها به عنوان دو ابزار مؤثر برای تقویت نیروی مربی یاد می شود و به بحث درباره میل روانی بشر به تشویق و پاداش می پردازد.

https://rozup.ir/up/mostafabaghi/Pictures/559-236x300.jpg

تربیت کودکان از راه ایجاد میل و رغبت در آنها:
هر حرکتی که از انسان سر می زند، در قالب یکی از چهار شکل زیر صورت می گیرد:
الف) حرکت غریزی که تابع غریزه است؛ مثل گنجشک که در فصل بهار لانه می سازد و اراده و عقل ندارد.
ب) حرکت انعکاسی که در واقع واکنشی است که موجود، در برابر پاره ای از تحریکات از خود نشان می دهد و در این شکل هم اراده ای لازم نیست.
ج) حرکتی است از نوع حرکات عادی که نتیجه عادت های ما محسوب می شود.
د) دسته آخر، حرکات ارادی هستند که مهم تر از سه نوع پیشین است.
ارزش کار انسان بسته به اراده اوست و بر این اساس، اگر کسی کاری انجام دهد که در آن اراده ای نداشته باشد، این کار او ارزشی ندارد، حتی می توان گفت چنین فردی، در حقیقت برده ای بیش نیست؛ زیرا آزادی عمل نداشته است. این سخن در مواردی که والدین کارهایی را بر کودکانشان تحمیل می کنند نیز صحت دارد، یعنی زمانی که ما فرزندانمان را وادار به انجام کارهایی می کنیم، در واقع او اراده ای از خود ندارد و بر آن مجبور است. اگر اجبارش کنیم نماز بخواند، تهدیدش کنیم درس بخواند، یا با اکراه شدید او را به مسجد ببریم و یا او را به خواندن قرآن مجبور سازیم، این کار نه تنها اثر تربیتی ندارد، بلکه کار کودک نیز ارزشی ندارد. ممکن است در این کار موفقیت آنی نصیبمان شود، ولی تا زمانی این کار، بدون مشکل صورت می گیرد که کودک احساس کند نیرویی برتر او را مجبور می کند و به محض اینکه حس کرد اجباری نیست، از انجام آن کار دست می کشد؛ زیرا در این حالت ها، هم به شخصیت او اهانت می شود، هم این کار را از روی بی میلی انجام می دهد. بنابراین، تهدیدها و اجبارها بر روح و روان کودکان آثار ناگواری برجای می گذارد.
مانع ایجاد رغبت:
مشکل دیگر آن است که بسیاری از بزرگ ترها فقط آمرند و ناهی و فقط به کودک می گویند این کار را نکن، دروغ نگو، راست بگو و… و چون کودک می بیند که والدین خودشان در عمل برخلاف گفته خویش هستند و عامل به گفتارشان نیستند، انگیزه ای برای این کارها پیدا نمی کند. در روایت های گوناگون حتی در قرآن کریم نیز توصیه شده است که آنچه را می گویید، خودتان هم عمل کنید: «لم تقولون ما لا تفعلون؛ چرا آنچه را می گویید، انجام نمی دهید».
امام صادق علیه السلام می فرماید: «کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم؛ بکوشید به وسیله اعمالتان انسان ها را به نیکی ها و خوبی ها دعوت کننده باشید».
نقل است که شخصی پسر خودش را پیش یحیی بن اکثم، قاضی القضات زمان مأمون الرشید عباسی برد و گفت: پسرم نماز نمی خواند، تربیتش کن و نصیحتش کن نماز بخواند، قاضی نصیحت کرد: جوان چرا نماز نمی خوانی، نماز فریضه دینت است، مسلمان باید نماز بخواند و از این سخن ها بسیار گفت. پسر گفت: من نماز می خوانم، پدرم دروغ می گوید. پدر به قاضی گفت: نخیر، من دلیل دارم که نماز نمی خواند، ایشان حمد و سوره هم بلد نیست. پسر گفت نخیر حمد و سوره را هم بلدم. پدر گفت: سؤال کن قاضی، بپرس ببین حمد و سوره را می تواند بخواند یا نه؟ که پسر شروع کرد به خواندن مصرع تصنیفی و گفت:
علّق القلب الربابا ما شبّ و شابا انّ حکم اللّه حق لا ارادفه الارتیاب
من در پیری و جوانی به تار و تنبور دل بستگی دارم و حکم خدا هم حق است و شکی در آن نیست.
پس پیش از آنکه قاضی حرفی زده باشد، پدر دست پاچه شد، صدا زد جناب قاضی پسر من حمد و سوره را دیروز یاد گرفته و قبلاً بلد نبوده است، پس از آن، تازه معلوم شد خود پدر هم حمد و سوره را نمی داند، ولی انتظار دارد پسرش نماز بخواند و حمد و سوره صحیحی را هم تحویل دهد.

https://rozup.ir/up/mostafabaghi/Pictures/91a11e061bdf91d67d4f130691e46af2-228x300.jpg

از آنجا که خود پدر و مادر یا مربی مظهر عمل نیستند، بلکه مظهر و اهل حرفند، اجبارها و تهدیدها در تربیت کودک، معمولاً به شکست می انجامد.
سعدی داستان جالبی نقل کرده است که مردی پرطمع، پیش شاه به خضوع و کرنش پرداخت،
یکی پرطمع پیش خوارزمشاه ;شنیدی که شد بامدادی به چاه
چو دیدش به طاعت دو تا گشت و راست ;دگر پیش او خاک بوسید و خواست
او نزد پادشاه تعظیمی کرد، گویا در برابر خدا رکوع می کند، پس روی خاک افتاد، مثل اینکه دارد دو سجده نماز را به جا می آورد، فرزند وی که همراهش بود زبان به اعتراض گشود :
پسر گفتش ای بابک نامجوی ;یکی مشکلی پُرسمت راست گوی
نگفتی که قبله است سوی حجاز؟ ;چرا کردی امروز این سو نماز؟
تو همیشه می گفتی قبله به طرف حجاز است، ولی امروز به این طرف نماز خواندی.
آیا چنین پدری می تواند در تربیت فرزند خویش توفیقی به دست آورد؟ بنابراین در مسئله فعل ارادی، اگر رغبت نباشد، اجبار است، اگر شوق نباشد، تحمیل است و در این صورت شکست مربی کودک قطعی و مسلم است.
تشویق و پاداش:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:
اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم یغفر لکم.
فرزندانتان را گرامی بدارید و آنان را نیکو تربیت کنید تا مورد آمرزش خداوند قرار گیرید.
پدر و مادر یا مربی برای تربیت و اصلاح کودک، می توانند از دو ابزار مؤثر استفاده کنند؛ یکی تنبیه و دیگری تشویق و پاداش. در این گفتار، هدف ما ارزیابی پی آمدهای نیک و بد تشویق و پاداش و تعیین حدود استفاده های مربی از این دو ابزار است. بدون شک، اِعمال تنبیه و خشونت به تأثر روحی کودک می انجامد و اگر این حالت از راه صحیح و به میزان مناسب پدید آمده باشد، سبب عبرت اندوزی کودک خواهد شد و با احساس پشیمانی، به طور جدی تصمیم می گیرد دست به کاری نزند که پس از آن، تنبیه و خشونت و سرزنش به دنبال داشته باشد. همچنین تشویق و پاداش، موجب نشاط و شادی کودک می شود و در صورتی که این نشاط و شادمانی از راه صحیح و به اندازه لازم، ایجاد شده باشد، کودک با اشتیاق تمام می کوشد که همواره کارهایی را انجام دهد که معمولاً پس از آن مربی او را تشویق می کند و پاداش می دهد تا در آسمان زندگی خوش درخشد. ولی یک مربی باید توجه داشته باشد که از یک سو عقل و هوش کودک را پرورش دهد و قوه تمییز و تشخیص او را به کار گیرد تا بتواند نیک و بد را با عقل خود از هم جدا سازد و هم اینکه او را به نیکی عادت دهد و از بدی دور گرداند، به عواطف او توجه کند و با تحریک های عاطفی به مقاصد خویش برسد. پیشوای عالی قدر اسلام، حضرت محمد صلی الله علیه و آله در زمینه تربیت کودکان مسئله ای را مطرح می کند که شایسته است به عنوان ارزنده ترین برنامه تربیتی به آن توجه شود. ایشان می فرماید:
الولد سیّد سبع سنین و عبد سبع سنین و وزیر سبع سنین فان رضیت خلائقه لاِحدی و عشرین و الّا فاضرب علی جنبه فقد اغدرت الی اللّه.
مضمون سخن پیامبر این است که کودک در هفت سال اول زندگی سرور پدر و مادر است و آنها ناگزیرند خواسته های فرزند خود را صمیمانه اجرا کنند. در هفت سال دوم زندگی، درست همچون بنده ای باید مجری اوامر باشد و از خود هیچ گونه مخالفتی ابراز ندارد و این خود، مستلزم داشتن برنامه های صحیح تربیتی والدین است. در هفت سال سوم، نه سرور است و نه بنده. او دیگر به مرحله تکامل رسیده و از نظر عقل و احساسات در آستانه استقلال برای زندگی قرار گرفته است، ازاین رو باید در خانواده همچون وزیر مشاور باشد و افراد خانواده در مسائل خانوادگی و اجتماعی و فردی از فکر و نظر او مدد بگیرند و اشتباهات و خطاهای او را دوستانه گوشزد کنند. هنگامی که به ۲۱ سالگی رسید، در صورتی که اخلاق او شایسته و پسندیده باشد، مربی به هدف مقدس خود نایل آمده است و شیرینی لذت این موفقیت، بزرگ ترین پاداش برای او محسوب می شود. جوانی که در چنین سنی واجد صلاحیت اخلاقی و اجتماعی باشد، شایسته تشویق است.

تأمین روحی، غریزه ای که باید ارضا شود:
اساسا تشویق و پاداش، به کودک رضایت خاطر می بخشد، به ویژه اگر از طرف کسانی صورت بگیرد که مورد احترام کودک هستند. با این کار، در کودک انرژی و انگیزه بیشتری برای کار و کوشش و پیشرفت پدید می آید و در او میل به ادامه فعالیت و استقامت ایجاد می شود، اگر چه بهتر است کودک را به گونه ای بار آوریم که همواره از خودش پاداش درونی دریافت کند و از دیگران انتظار کمتری برای تشویق و پاداش داشته باشد که البته چنین حالتی برای سلامت روان انسان بسیار لازم است. به عقیده روان شناسان علت بیماری بسیاری از بیماران روحی و عصبی این است که غریزه تأمین روحی آنان ارضا نشده است و آنها احساس تنهایی می کنند؛ چرا که می بینند جامعه به زندگی و افکار و علاقه های آنان توجهی ندارد. در نتیجه، نظم روحی و عصبی آنان به هم می ریزد. در صورتی که اگر غریزه تأمین روحی آنان ارضا می شد، یعنی جامعه برای افکار و رفتار و خواسته های آنان ارزش قائل می شد و نیز در صورت لزوم، آنان را تشویق و احترام می کرد، این چنین نمی شد.
رعایت اعتدال در تشویق:ّ
هرگاه بپذیریم که نیاز به خواسته شدن و تأیید دیگران و آرامش روحی، در صف غرایز انسانی قرار دارد، وظیفه مربی و اجتماع این گونه است که:
والدین در درجه اول باید فرزند را به گونه ای پرورش دهند که خود دارای شخصیتی کامل باشد، یعنی بتواند از تأیید و تأمین درونی وجودش برخوردار باشد و نیازی به پذیرش و توجه دیگران نداشته باشد، آن گونه که رهبران اسلام نیز بر آن سفارش کرده اند. ولی وظیفه اجتماع چیست؟ آیا اگر صرفا به افراد چنین روحیه ای ببخشیم که توجهی به مدح و ذم دیگران نداشته باشند و خود با انجام وظایف، به خویشتن خرسندی و نشاط بخشند، کافی است؟ آیا اجتماع باید طوری باشد که خوب و بد را یکسان ببیند؟ آیا بهتر نیست جامعه، بزرگ ترین کیفردهنده بدکاران و بهترین مشوق و پاداش دهنده همه افراد نیک و خیرخواه اجتماع باشد تا از راه تشویق و پاداش، انرژی و انگیزه فوق العاده ای به کودکان و جوانان بدهد و آنها نیز با نشاط و پایداری و اطمینان خاطر در مسیر اهداف زندگی خود گام بردارند.
خوش بختانه دستورات اسلام، در این زمینه نیز پربار است، چنان که علی علیه السلام می فرماید:
باید نیکوکار و بدکار، در نظر تو یکسان نباشد؛ زیرا روشی غیر از این، نیکوکاران را از نیکی بازمی دارد و بدکاران را به بدی تشویق می کند و هر یک از ایشان را به آنچه خود برای خود برگزیده است، پاداش یا کیفر بده.
این موضوع، در مورد تربیت دینی کودکان نیز که هدف این مقاله هست، کاملاً صدق می کند، ولی باز هم آگاهی و احتیاط مربی بسیار لازم است؛ چرا که حالات و روحیات اطفال به طور کلی با یکدیگر فرق دارند. شواهد تجربی حاکی است که با صرف نظر از همه تفاوت های فردی، سنی و هوشی، کارگرترین مشوق، ستایش است و سرزنش و انتقاد، اثری کمتر دارد.

منابع:

بیتوته

آکاایران

برترین ها

ویستا

آسمونی

وبلاگ سرسرا

حوزه

پارسگارد

تارنما رهبران شیعه

ماهنامه خانوادگی مادران

راسخون

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 83
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 53
  • آی پی دیروز : 66
  • بازدید امروز : 649
  • باردید دیروز : 214
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 1,995
  • بازدید ماه : 4,299
  • بازدید سال : 42,873
  • بازدید کلی : 672,269
  • کدهای اختصاصی